کد مطلب:166227 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

عبیدالله بن حر جعفی
113)ابومخنف گفت: عبدالرحمن بن جندب ازدی نقل كرد: عبیداللَّه بن زیاد بعد از كشته شدن حسین، اشراف كوفه را مورد تفقد و دلجویی قرار داد ولی عبیداللَّه بن حُرّ را ندید. بعد از چند روز عبیداللَّه بن حر نزد او آمد، ابن زیاد به او گفت: ای پسر حرّ كجا بودی؟ گفت: بیمار بودم. ابن زیاد گفت: بیمار روح یا جسم! وی پاسخ داد: بیماری روح خیر، ولی بیماری جسم داشتم كه خدا با نعمت سلامتی بر من منت نهاد. ابن زیاد گفت: دروغ گفتی تو با دشمن ما بودی. وی گفت: اگر با دشمن تو بودم مشخص می شد زیرا فردی مانند من پوشیده نمی تواند باشد. راوی گفت: ابن زیاد لحظه ای از او غافل شد كه ابن حرّ بیرون آمد و بر اسب خود سوار شد ابن زیاد گفت: پسر حرّ كجاست؟ گفتند: مدتی پیش رفت. گفت: او را بیاورید. نگهبانان نزد او رفته و گفتند: دعوت امیر را اجابت كن. عبیداللَّه بن حر اسبش را حركت داد و گفت: به عبیداللَّه پیغام دهید كه هرگز با پای خویش نزد او نخواهم آمد. سپس به منزل احمر بن زیاد طائی رفت. در آنجا یارانش دور او جمع شدند آنگاه به كربلا رفته و قتلگاه یاران حسین را دید و برای او و یارانش طلب مغفرت نمود سپس در مدائن منزل گزید و در این مود گفت:

امیر خائن و براستی خیانت پیشه (در سرزنش من) می گوید: تو نبودی كه همراه فرزند فاطمه جنگیدی!

در حسرتم چرا او را یاری نكرده ام. باشد كه از این ندامت به راه راست رهنمون شوم.


بدرستی كه من از حمایت كنندگان او نبودم از این رو حسرت می خورم كه چرا او را همراهی نكردم.

خداوند یاری كنندگان وی را از باران رحمت پیوسته اش سیراب كند.

بر فراز قبرها و جنازه های آنان ایستادم، چشمانم پر از اشك شد و به گریه افتادم.

به جان خویش سوگند كه این حامیان سبز پوش كه سلحشوران میدان نبرد بودند شتابان به جنگ می رفتند.

در یاری فرزند دختر پیامبرشان پشت در پشت بر شیر نمایان فریبكار شمشیر كشیدند.

اگر كشته شوند پس هر كسی كه برای این به زمین بیفتد پاك شده است، زیرا وی با طیب خاطر خویشتن را قربانی كرده است.

هیچ بیننده ای برتر از ایشان را نخواهد دید كه به هنگام مرگ شریف اند و همچون نوری فروزان می درخشند.

آنها را به ستم كشتید و آرزوی دوستی ما را دارید. این فكر را رها كنید ما قابل سرزنش نیستیم.

به جان خودم سوگند شما ما را به جنگ ایشان مجبور كردید پس ما به شدت از شما بیزاریم.

بارها تصمیم گرفته ام با سپاه بزرگی به سوی گروهی كه از حق به ظلم و انحراف كشیده شدند، بروم.

دست نكه دارید و الّا شما را با سپاهی دور می كنیم كه بر شما شدیدتر از لشگر دیلمیان حمله خواهند كرد.